تلخ ترین پس انداز دنیا

یکی با چاقو، برای رضای خدا در روز عید قربان گوسفند قربانی می کند، دیگری با چاقو، برای رضای شیطان، انسان قربانی می کند.
یکی سر دیگ غذاست تا غذای مجلس امام حسین علیه السّلام درست کند. دیگری دیگ بهم می زند تا غذای پارتی به موقع آماده شود. یکی با دستش سر یتیم را نوازش می کند، دیگری با همان دست گوش یتیم را.
ما جزو کدام یکی ها بودیم. یکی هایی که یکی یکی با کارهایشان پَر پرواز گرفتند، یا یکی هایی که یکی یکی با کارهایشان، آدمیت را پَر دادند.
عجب سالی بود. دلار بالا رفت، سکه بالا رفت، حرص ها هم.
عجب سالی بود. پشت بام برخی خانه ها ماهواره اضافه شد، در عوض از غیرت خانواده ها منها شد. ته این جمع و تفریق هم خانواده هایی ماندند که یک سال دیگر از هم دور شدند.
عید آمد.
یکی با این عید، دل به دست آورد؛ یکی دل شکست.
یکی با این عید به یک قهر پایان داد، یکی یک قهر را شروع کرد.
یکی با این عید، تصمیم گرفت فامیلی را که مدت ها ندیده است دوباره ببیند، یکی تصمیم گرفت فامیلی را که مدت ها دیده است دیگر نبیند؛ ...
عید برای ما آغاز چه بود و پایان چه؟
یک سال دیگر در قلک غیبت افتاد و پس انداز غیبت را یک سال دیگر بالا برد. عجب پس انداز تلخی، تلخ ترین پس اندازی که انسان ها در طول تاریخ انجام داده اند همین بوده و بس.
خدایا! در سال نو، یکی های زندگی مان، عجب های زندگی مان، و انتخاب های زندگی مان را در مسیر خوبی قرار ده و این سال را آخرین سال پس انداز تلخ غیبت قرار ده!
منبع: خانه خوبان، ش۴۰-۴۱، ص۳۰.
خدایا !!!